حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

افزونه جلالی را نصب کنید. Wednesday, 24 April , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 17826 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 3 تعداد دیدگاهها : 19×
۰۵ تیر ۱۴۰۰ - ۹:۵۰
شناسه : 16148

به گزارش حقوق 24: دکتر محمد جواد شریعت باقری، حقوقدان و قاضی پیشین دیوانعالی کشور، نوشت: مشکل از آنجا آغاز شد که ۲۵ قرن پیش، سقراط چنین گفت: «مردمان از روی علم و عمد دنبال شر نمی روند و اگر خیر و نیکی را تشخیص دهند البته آن را اختیار می کنند. پس باید در […]

پ
پ

به گزارش حقوق 24: دکتر محمد جواد شریعت باقری، حقوقدان و قاضی پیشین دیوانعالی کشور، نوشت:

مشکل از آنجا آغاز شد که ۲۵ قرن پیش، سقراط چنین گفت:

«مردمان از روی علم و عمد دنبال شر نمی روند و اگر خیر و نیکی را تشخیص دهند البته آن را اختیار می کنند. پس باید در تشخیص خیر کوشید؛ مثلاً باید دید شجاعت چیست، عدالت کدام است، پرهیزکاری یعنی چه؟»

شاگردان سقراط، بویژه ارسطو ـ شاگردِ شاگرد او ـ به تکاپوی تعریف افتادند.
نوع و جنس و فصل را شناختند و از تصور و تصدیق و برهان و قیاس سر در آوردند و شد آنچه که باید می شد.
در بادی امر تصور شد که عدالت، فضیلت، شجاعت، همه و همه تعریف یافتند و بر جای خود نشستند. اما دیری نپایید که جدال بی فرجام تعریف ها زاده شد و معنای عدالت از نزد مردمان رخت بربست و بر قله قاف نخبگان نشست:
آیا عدالت اعطای مساوی آنچه هست به انسانهاست؟
اعطای حق به ذیحق است؟
وضع هر چیز در جای خویش است؟ فعل حق جلّ و علاست؟
آیا عدالت عمل به «قانون» است؟
آیا عدالت، خوب داوری کردن، است؟
داوری باید «عادلانه» باشد یا عادلانه بودن را مردمان «داوری» کنند؟
اما مردمان از تعریف عدالت عاجزند. چه، از حد و رسم و معرِّف و معرَّف چیزی نمی دانند. پس چگونه داوری کنند؟ داوری کار نخبگان و فرهیختگان است، هم آنانند که دانای عدالتند و هم از ایشان باید پرسید که عدالت چیست و در کجا برقرار است.
ناگهان، وصف سیمرغ عدالت از شانه مردمان برمی خیزد و بر قله قاف نخبگان می نشیند.
اما مردمان بهر حال به عدالت و با عدالت کار دارند:
خیابان از دل شهر «باید» بگذرد تا کار عبور و مرور مردمان به سامان برسد. جویهای آب، کابلهای تلفن، دکلهای برق و آنتن های تلویزیون باید از اینجا که خانه آباء و اجداد من است بگذرند و من باید این خانه را وا نهم و بگذرم با تاوان یا بی¬تاوان.
نخبگان شهر آشنا، تخریب این بنا را عین عدالت و شهروند صاحب بنا تحمیل این تخریب را جفایی بزرگ و ظلمی سترگ می داند. او به یاد می-آورد که در جایی شنیده است که حاکمی عادل کاخ خود را کج ساخت تا خانه پیرزنی را به غصب وانستاند.
مالک مدرسه استیجاری از دادگاه شهر حکم بازستانی ملک و تخریب آن را گرفت. کودکان مدرسه و اولیای آنان تجمع کردند تا حکم محکمه را که به گمان آنان عادلانه نیست، محکوم کنند. کدام داوری عادلانه است؟ منطق حکیم یونانی، دیگر نمی توانست در این باب داوری کند. جدال تعریفها ادامه می یابد. آیا عدالت معناهای گوناگونی دارد؟ آیا عدالت امر تخصصی است؟ مقول به تشکیک است؟ یعنی دارای مراتبی است؟
اما، هیچ تردید نیست که طالب عدالت مردمانند و آنان آن را که عدالت ندانند، عدالت نخوانند. در این میان فرقی ندارد که حاکم به چه داعی حکم رانده است. بهر حال، چنین می نماید که بنیاد حکیم
یونانی ما را در چنبره تعاریف سرگردان نموده است و بیهوده به جستجوی گمشده ای افتاده ایم که نزد طالبان و صاحبان آن است؛ طالبان عدالت شهروندانند و معنای آن را باید از آنان پرسید.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.